دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

چقدر آشناست


کی بود ؟ از کجا می شناختمش و کجا گمش کرده بودم ؟ آیا او هم مرا می شناخت یا به یاد می آورد ؟
آیا سالها به جستجوی من دویده بود و خود را به آب و آتش زده بود اما حالا باور نداشت ؟
یا این که چشمش ناغافل کار دستش داده بود و نمی دانست چه کند ؟ شاید هم مثل من فکر می کرد خدایا ، چقدر آشناست ؟

از خوشحالی چشم هایم برق زد . دیگر چه فرقی می کرد که او را می شناسم یا نه . مهم این بود که او به من فکرکند

نظرات 1 + ارسال نظر
احمد-ا 1393/05/04 ساعت 01:14

20

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد