دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

نگفته بودی


نیستی و هر روز
رد بوسه هایت کمرنگ تر می شوند 
سرخی لب هایم پررنگ تر!
قرار نبود مخفیانه کنارم باشی؟
قرار نبود بی قرارم باشی؟

دلتنگم و پشت دلتنگی خشمی پنهان است
که در هیچ سینه ای آرام نمی شود !

نگفته بودی روزهایی در زندگی ام هست که نیستی !و هرچقدر هم که گریه کنم ، عمق جای خالی تو پر نمی شود !

دلتنگم لعنتی و این درد کمـــــــــــــــی نیست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد