قدیما تلوزیونها کنترل نداشتن که...واسه همین شما اگه می خواستی صداشو آروم کنی یا اینکه کانالشو عوض کنی باید می رفتی از نزدیک خود تلوزیون رو لمس می کردی،باید وقت می ذاشتی واسش و تا پیشش می رفتی.
می خوام اینو بگم آدمایی هم که کنترل اعصاب ندارن واسه همینه،می خوان بری از نزدیک لمسشون کنی،واسشون وقت بزاری تا آروم بشن و مودشون عوض بشه.
خیلی جاها هم مشکل از آنتنا بود ولی ما زدیم تو سر تلوزیونا.
ه سر شوق سر کوی تو دیرم
به دل، مهر مه روی تو دیرم
بت من، کعبه من، قبله من
تویی هر سو نظر سوی تو دیرم
کسی که ره به بیدادم بر نی
خبر بر سرو آزادم بر نی
تمام خوبرویان جمع گردند
کسی که یادت از یادم بر نی
نمی دونم دلم دیوونه ی کیست
کجا می گردد و در خونه ی کیست
نمیدونم دل دیوونه ی مو
اسیر نرگس مستونه ی کیست
دلم بی وصل ته شادی مبیناد
به غیر از محـنت آزادی مبیـناد
خـــراب آباد دل بـی مقــدم تو
الهـــی هــرگـز آبادی مبـیــنـاد
سه پنج روزه که بوی گل نیومد
صدای چه چه بلبل نیومد
روید از باغبان گل بپرسید
چرا بلبل به سیر گل نیومد
گلی که خم بدادم پیچ و تابش
به اب دید گونم دادم ابش
به درگاه الهی کی روابی
گل از مو دیگری گیره گلابش
ز گلبن چید گلچینی گلی را
شنید از پی صدای بلبلی را
تو خوشبختی گلی چیدی و رفتی
ندانستی که آزردی دلی را
بی تو گلشن چو زندونه به چشمم / گلستون آذرستونه به چشمم
بی تو آرام و عمر زندگانی / همه خواب پریشونه به چشمم
غم عشقت بیابون پرورم کرد
هوای بخت بی بال و پرم کرد
به مو گفتی صبوری کن صبوری
صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد
شما که سواد داری، لیسانس داری، روزنامه خونی، با بزرگون می شینی، حرف میزنی، همه چی می دونی ، شما که کله ت پره، معلّم مردم گنگی
واسه هر چی که می گن جواب داری، در نمی مونی
بگو از چیه که من، دلم گرفته؟
راه میرم دلم گرفته، می شینم دلم گرفته
گریه می کنم، می خندم، پا میشم، دلم گرفته؟
این روز ها عجیب تب کرده ام
ودر بستر اندوه
هر دم هذیان می گویم
صدایم چرک کرده است…
و ذهنم در گرمای مرضی مرموز می سوزد…
تبم قد میکشد…
پزشکان مرا جواب کرده اند
این روز ها درمانی نیست
فقط گاه گاهی
درد هایم را پاشویه میکنم
وقتی همه ی تماس های روزانه ام تبدیل میشوندsms
وقتی هر روز از هفتاد گیگ آهنگ ، یک سلکشن ده تایی ِ آهنگ را گوش میدهم
وقتی هوس مسافرت تک نفره میکنی
وقتی شبانه روز برایت سه ساعت میشود
وقتی که خوابیدن برایت سخت تر از آدمکشی میشود
وقتی که بغض ت به هیچ صراتی مستقیم نیست برای ترکیدن
وقتی وقتی وقتی ..
خبر از اتفاقی میدهد که درونت رخ داده و تو را ذره ذره میکشد
تو بارون که رفتی
شبم زیر و رو شد
یه بغض شکسته
رفیق گلوم شد
تو بارون که رفتی
دل باغچه پژمرد
تمام وجودم
توی آینه خط خورد
هنوز وقتی بارون
تو کوچه می باره
دلم غصه داره
دلم بی قراره
نه شب عاشقانه است
نه رویا قشنگه
دلم بی تو خونه
دلم بی تو تنگه
لـحـظــه ای مـــی رســـد....
کــه آدم از هـمــه چـیــز دسـت مــی کــشــد....
حــتــی از خــــودش ...
میــدونــی دیــگه کــشــش هــیــچــی نــداره....
بــریــده از هــمــه چــی .
ﻗﺮﺻﻬﺎﺗﻮ ﺧﻮﺭﺩﯼ؟
- ﻧﻪ!
- ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ ﻭ ﻣﻦ ﯾﻪ ﻭﻗﺖ ﺭﻓﺘﻢ، ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺮﻩ؟!
- ﺗﻮ ﻧﺒﺎﺷﯽ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﺮﺹ ﺑﺨﻮﺭﻡ ! ؟
میروم
بغض خواهی کرد
اشکها خواهی ریخت
غصهها خواهی خورد
نفرینم خواهی کرد
دوست ترم خواهی داشت
یک شب فراموشم میکنی
فردایش به یادت خواهم آمد
عاشق تر خواهی شد
امید خواهی داشت
چشم به راه خواهی بود
و یک روز
یک روزِ خیلی بد
رفتنم را
برایِ همیشه
باور خواهی کرد
ناامید خواهی شد
و من برایت چیزی خواهم شد
مثلِ یک خاطر ه ی دور
تلخ و شیرین ولی دور ... خیلی دور
و من در تمام این مدت
غصهها خواهم خورد
اشکها خواهم ریخت
خودم را نفرین خواهم کرد
تمام لحظهها به یادت خواهم بود
و امید خواهم داشت به پایداریِ عشق
و رفتن را چیزی جز عاشق ماندن نخواهم دانست
نخواهی فهمید
درکم نخواهی کرد
صحبت از عاشق بودن نیست ...
صحبت از عاشق ماندن است
گاهی برایِ اثباتِ عشق باید رفت ...
هیچ وقت به آدمی که غم بزرگی داره نگو:" میدونم چه حالی داری" چون نمیدونی