دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

یادم نیست...

یادم نیست
اولین بار من تورا دیدم یا تو مرا؟
من عاشق تو شدم یا تو عاشق من ؟
اولین بار من تورا نوازش کردم یا تو مرا ؟
من دست تو را گرفتم یا تو دست مرا؟
اولین بار من تو را بوسیدم یا تو مرا؟
تو در اغوشم کشیدی یا من تو را؟
اولین بار دل من بود که لرزید یادل تو؟
اشک من بود که چکید یا اشک تو؟....
اولین ها را عجیب یادم نیست..........
اما !
این اخرین ها را خوب یادم هست....
اخرین بار تو مرا نبوسیدی... 
تو دستم را نگرفتی
تو نوازشم نکردی

آخرین بار تو گفتی‌ بیا اما

خودت نموندی........
اخرین بار
تو
برای همیشه
رفتی
و
من برای همیشه ماندم
اخرین بار را خوب یادم هست............

Foto: ‎این روز های من !
پر شده از تردید های موهوم .....
پر شده از چرا های تا همیشه بی چواب.......
پر شده از سردرد هایی گنگ..........
پر شده از بستر هایی خالی...........
پر شده از اشکهایی که اخرین سربازان این نبردند
پر شده از حسرتهایی که تا همیشه در دلم خواهند ماند............
چه روزهای سیاهی است این روزها............

انگار این روز ها
تعبیر
همان کابوس هایی است
که بعدش
تو بودی
و
مرا سخت در اغوش می کشیدی
وقاطعانه می گفتی
خواب زنها وارونه است.............‎

نظرات 1 + ارسال نظر
احمد-ا 1393/05/01 ساعت 17:55

ولی من خوب یادم هست ...
وقتی که چشمم باز شد ... !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد