دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

تیک....تاک.....


اینجا.....

جایی میان ثقل این ثانیه ها....
مردی لنگ لنگان ازعمق رویاهایش می آید....
چیزی میان تمام شیار های مغزش مدام تکرار میشود....
به گمانم یک حادثه است....

آرام میگیرد در گوشه ای....
سیگاری سرخ میکند....
گوشه دفترش مینویسد:
**من از تکرار صدای ثانیه ها متنفرم....**
**من باختم**

تیک....تاک.....
تیک....تاک.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد