دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

به تو می رسم ..

Foto: ‎باید به راه بیافتم
می دانم
از من که رد شوم
به تو می رسم ...
-افشین صالحی-----‎
نظرات 1 + ارسال نظر
omid 1393/04/28 ساعت 09:36

دیده بودم

وقتی سیب ها

و عشق ها ممنوعه می شوند

خدا خلاصه در باران

از ابرها می چکد

دیده بودم

هرچند که تو باورت نشود

اما من دیده ام

عریان ترین واژه ها را دیده ام

که بی شرمانه تو را وصف می کنند

و حیا گاهی تنها

کلمه ای کوچک

و در کمال نیست شدن ، هست می شود

گوشه ی چپ ِ ذهن ِ مشوش منی

که از هفت آسمان

تنها یک ستاره داشتم

از هیچوقت های کلافه

که آنهم از سر قضا و قدر

درست وسط مردمک چشمت سو سو می زند

آرامش آسمانهایم گرو ِ پلک زدن های توست این روزهای خاکستری

تا از آسمان سنگ نباریده

مرا باور کن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد