آخ که چه دلم پری داشتم اینقد که از کنار چشم هام سرازیر بود.نشستم کنار پنجره دیگه از کنترل خارج شدم صدای گریهام تو اتوبوس بلند بود.دستی به شونم خورد مرد مسنی با صدای غمگین گفت معلومه غمت سنگینه، واست صبر و تحمل آرزو میکنم. کاش این درد به آسونی همین کلمات بود
باقیِ مسیر را گریستم
باقیِ مسیر را گریستم