ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
مادربزرگم میگوید قلب آدم نباید خالی بماند اگر خالی بماند مثل گلدان خالی زشت است و آدم را اذیت میکند. برای همین هم مدتیست دارم فکر میکنم این قلب کوچولو را به چه کسی باید بدهم یعنی، راستش چطور بگویم؟دلم میخواهد تمام تمام این قلب کوچولو را مثل یک خانه قشنگ کوچولو به کسی بدهم که خیلی خیلی دوستش دارم یا نمیدانم کسی که خیلی خوب است، کسی که واقعا حقش است توی قلب خیلی کوچولو و تمیز من خانه داشته باشد. پدرم میگوید قلب مهمانخانه نیست که آدمها بیایند دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند. قلب، لانهء گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و در پاییز باد آن را با خودش ببرد. قلب، راستش نمیدانم چیست اما این را میدانم که فقط جای آدمهای خیلی خیلی خوب است ـ برای همیشه...
" داستان کوتاه «قلب کوچک» __ نادر ابراهیمی "
واییییییییییییییییییییییییییییییییییی
چقدر قشنگ و زیبا و . . .
صاحب این قلب مهربان و کوچک و . . . فقطو فقط خودتی !
میتوان ایت قلب کوچک و مهربان را دوست داشت ولی نمی توان از صاحبش ربود یا گرفت
کنار این قلب مهربان میتوان آشیانه ساخت و مدتهای مدیدی به آرامش رسید ولی هرگز نمی توان آن را برای خودت نگه داری
قلب های مهربان و قشنگ و پاک و زیبا را باید مقدس شمرد و آزاد گذاشت تا با پخش انرژی به قلب های گم شده و از خود بی خبر را خبردار کنه که . . .
سلام همکار عزیز. خوبید ؟ شناختید بنده رو ؟ به من هم سر بزنید خوشحال میشم.