دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

چقدر؟

اینروزا چقدر به هم ریخته ام

چقدر؟

گفتن زیاد هم نمی‌تونه  اندزه‌اش بگه

ذهنم مدام داره ارور میده

خندهها‌م به لب نرسیده خشک می‌شه

حس می‌کنم داره یادم میره آدمهارو دوست داشته باشم و باور کنم.

کاش آدمها بجای شکستن دلم،بلد بودن استخوان بشکنن.

نظرات 1 + ارسال نظر
احمد - ا 1392/11/25 ساعت 19:58

آرزویم بر این است که تو به ابن باور برسی که در کنج هیاهوی زمان ، و در بی باوری انسانها
یک نفر میخواهد تو سلامت باشی و بخندی همه عمر .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد