دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

دلیل واسه دویدن، فقط دیوونگی بود


دویدیمو دویدیم هیچ جا رامون ندادن
گفتن که توی جاده دونده ها زیادن

دویدیمو دویدیم فایده نداشت دویدن

به همه چی رسیدیم به جز خود رسیدن

دویدیمو دویدیم تو کوچه های بن بست
میرفتیم و میگفتن: خسته نشید بازم هست

دویدیمو دویدیم راها خاکستری شد
حرفای عاشقونه کمرنگ و سرسری شد

دویدیمو دویدیم ،اسفندی دود نکردن 
گفتن فقط زیر لب: کاش دیگه بر نگردن

دویدیمو دویدیم تا رسیدیم به دیوار
اون ور دیوارم باز ،خوردیم به فصل تکرار

دویدیمو دویدیم ، قصه زندگی بو
د... دلیل واسه دویدن، فقط دیوونگی بود

نظرات 2 + ارسال نظر
omid 1392/09/13 ساعت 11:46

دوستت دارم !
گفتنش ساده است
شنیدنش هم
اما فهمیدنش
دشوارترین کارِ دنیاست این روزها
اما همین دشواری زیباست !
زیباست برایِ خاطرِ اطمینانِ دلت
که بفهمد
هر آواره ای عاشق نیست
هر رهگذری مجنون
و تو لیلیِ خاطره هایِ هرکس نخواهی بود !
دوستت دارم ساده ترین دشوارِ دنیاست
برایش باید از
من
گذشت
باید به
ما رسید
باید به
عشق
رسید...

احمد-ا 1392/09/13 ساعت 13:50

دویده و دونده
هر دو به هم رسیدند
ز اول ز آخر هیچو ندیده بودنند
آنچه که بوده در مسیر بود
نه این دید ( دویده ) و نه اون دید ( دونده )
اما ز هر دو بگذشت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد