بیهوده خـودت را سـرزنش می کنی! من قلبم را به چشمانِ تو باخته ام پیـوسته در هوایت راه می روم با عطـرت نفس می کشم! و جهانم... تنهـا درمواجهه با لبخند توست که شکل می گیرد! مگــر می شود عاشقت نباشم وقتی جانم در دستانِ توست؟!