هـمه ی دل نـگرانـی هایـم مثـل تمـامی زن هـایی اسـت
که تـو می شـناسی ..
شـاید کمـتر . شـاید بـیشـتر !
دل نـگرانـی هایـی که
گـاهی مـرا تا سـر حد بـی خود شـدن می بـرد !
و گاهـی هم بـاز نمـی گردانـد ... !
از نبـودنت مـی ترسـم ..
از بودنـت دلهـره دارم ..
و باز هـم می مـانم مـیان بـودن و نبـودن تو ... ؟
ای کـاش می شـد
لیـلی ات بـاشم