دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

می سوزم


من سازم : بندی آوازم . برگیرم ، بنوازم . بر تارم زخمه ی "لا" می زن ، راه فنا می زن
من دودم : می پیچم ، می لغزم ، نابودم .می سوزم ، می سوزم .
نظرات 1 + ارسال نظر
.omid 1391/04/27 ساعت 22:31 http://chizi-nashode.blogfa.com/


تویعنی

تو یعنی یک سلام عاشقانه

تو یعنی یک سکوت پرترانه

تو یعنی یک حضورسبزوساده

برای لحظه های عارفانه

تو یعنی یک پری دراوج رویا

برای قصه های کودکانه

تو یعنی تغزل تا سپیده

تو یعنی یک نگاه صادقانه

تو یعنی تا همیشه خوب و زیبا

که مثل عشق هستی بی بهانه

تو یعنی من و من مثل نگاهت

لطیف وساده اما شاعرانه





تو از نژاد عشقی من از تبار باران

من از نژاد دردم تو از تبار درمان

تو سبز مثل جنگل صمیمی مثل دریا

ومن کویری زردم که تا همیشه تنها

تو ابتدای صبحی تبسم سپیده

منم غروب خسته که صبح را ندیده

تو مثل یک پرنده در اوج لحظه هایی

تو مثل یک ترانه میان قصه هایی

تو کهکشانی از نور همیشه جاودانه

تو یک شروع زیبا لطیف و شاعرانه

تو ابتدای یک گل سرخ شروع سبز یاس

تو از اهالی صبح زکوچه های احساس

برای دفتر من تو بهترین ترانه

برای بودن من تو اخرین بهانه




برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد