دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

آآآآآآآآآآآآآآآی

آآآآآآآآآآآآآآآی نسیم سحری صبر کن
مارا با خود ببر از کوچـــه ها...

نظرات 3 + ارسال نظر
.omid 1391/04/03 ساعت 10:49 http://omid-am.blogfa.com


می گذرم هر سحر از کوچه ها

دلتنگم دلتنگ از خانه ها

باید پل زد به خیابان عشق

یک شب آسیمه سر از کوچه ها

باید با بوی گل سرخ رفت

جایی دلبازتر از کوچه ها

فردا مهمان شقایق شوم

بگذرم امشب اگر از کوچه ها

خواهم رفت آخر از کوچه ها


.omid 1391/04/03 ساعت 17:44 http://omid-am.blogfa.com

یشنهاد میکنم لباس های فکری ات را در بیاوری.. دستت را به دستم بدهی... شاید چشمهای من تیز بین تر شود و شاید دنیای تو متفاوت تر...

.omid 1391/04/04 ساعت 07:33 http://omid-am.blogfa.com

دارد باران می بارد
و داغ تنهایی ام
تازه می شود!
نگو که نمی آیی
نگو مرا همسفر دشت آسمان نیستی
از ابتدای خلقت
سخن از تنها سفر کردن نبود
قول داده ای
باز گردی
از همان دم رفتنت
تمام لحظه های بی قرار را
بغض کرده ام
و هر ثانیه که می گذرد
روزها به اندازه هزار سال
از هم فاصله می گیرند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد