من کجای زمین ایستاده ام چه سرنوشت غم انگیزیست داشتنتگاهی فکر میکنم من کجای زمین ایستاده ام که این چننن تنها می مانمبوسه هایم را می بینم که بر لبانم ماسیده انداز فرط خستگی پلک هایم را می بندم بیدارم نکناینجا به هیچ خاطره ای تعلّق ندارم
من کجای زمین ایستاده ام
چه سرنوشت غم انگیزیست داشتنت
گاهی فکر میکنم من کجای زمین ایستاده ام
که این چننن تنها می مانم
بوسه هایم را می بینم
که بر لبانم ماسیده اند
از فرط خستگی پلک هایم را می بندم
بیدارم نکن
اینجا به هیچ خاطره ای تعلّق ندارم