در آغوشت که جا میگیرم
عمیقتر گناه میکنم!
من این جهنم را
که هوای بهشتی دارد
با هزاران بهشت خدا
که بی تو هوای جهنم دارد
عوض نمی کنم.
سلام خوبی مثل همیشه زیبا بود مثل ان مسجد بین راهی................تنهایم...هرکس هم می اید مسافر است ومیشکند.........هم نمازش را. هم دلم را.......
دلم گرفته از این روزهای تکراریکجاست خلوت بی انتهای تکراریبه قصه های نفس گیر خویش می خندمهزار و یک شب پُر ماجرای تکراریزبان درد مرا هیچ کس نمی فهمدمی آورند برایم دوای تکراریبه جستجوی کسی سالها سفر کردمرسیده ام به همان ردّپای تکراریمدام بر نفسم تازیانه می کوبددریده حنجره ام را صدای تکراریتمام هستی من از خدا که پنهان نیستچه حاجتی ست به این ربّنای تکراریهمیشه وعده ی فردوس می دهد ما راچقدر خسته ام از این خدای تکراری! ...
سلام خوبی مثل همیشه زیبا بود
مثل ان مسجد بین راهی................
تنهایم...
هرکس هم می اید مسافر است ومیشکند.........
هم نمازش را. هم دلم را.......
دلم گرفته از این روزهای تکراری
کجاست خلوت بی انتهای تکراری
به قصه های نفس گیر خویش می خندم
هزار و یک شب پُر ماجرای تکراری
زبان درد مرا هیچ کس نمی فهمد
می آورند برایم دوای تکراری
به جستجوی کسی سالها سفر کردم
رسیده ام به همان ردّپای تکراری
مدام بر نفسم تازیانه می کوبد
دریده حنجره ام را صدای تکراری
تمام هستی من از خدا که پنهان نیست
چه حاجتی ست به این ربّنای تکراری
همیشه وعده ی فردوس می دهد ما را
چقدر خسته ام از این خدای تکراری! ...