دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

در افق،
در بی کرانه ی هستی...
دراتنهای زمین!
برای ماندگاری ات،
خواهم رقصید!
.
.
.
من،
سهم خدا را؛
در گوشِ زمان،
فریاد حواهم زد!
و دردِ تو را؛
به مزایده خواهم گذاشت!...
.
.
.
لحظه های سُربی را
با ضربانِ قلبم،
و پت پت چشم هایم
به " قاصدک " تبدیل!
و در انتظارت،
خواهم دوید!

از گردِ راه و اشک هایم
"مُهری" خواهم ساخت!
و در چروک پیشانی ام
خواهم کاشت!...
تا...

(پژواره)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد