دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

خلاصم کن ...

غروبم مرگ رو دوشم,, طلوعم کن تو میتونی, تمومم سایه می پوشم ,شروعم کن تو میتونی, شدم خورشید غرق خون, میون مغرب دریا ,منو با چشمای بازت ,ببر تا مشرق رویا, دلم با هرتپش با هر شکستن, داره میفهمه ,که هر اندازه خوبه عشق, همون اندازه بی رحمه, چه راههایی که رفتم تا ,بفهمم جز تو راهی نیست ,خلاصم کن از عشقایی, که گاهی هست و گاهی نیست, تو خوب سوختن رو میشناسی ,سکوتو از اونم بهتر, من آتیشم یه کاری کن, نمونم زیر خاکستر ,میخوام مثل همون روزا ,که بارون بود و ابریشم, دوباره تو حریر تو, مثل چشمات ابری شم

نظرات 2 + ارسال نظر
omid 1391/01/08 ساعت 21:33 http://omid-am.blogfa.com

باهات قهرم نیمدی به وبم

man ke linket kardam,chera ghahri

omid 1391/01/08 ساعت 21:44 http://omid-am.blogfa.com

خوب منم شما را لینک کردم چون به وبم نیمدی قهرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد