دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

کسی که مثل هیچ کس نیست

من خواب دیده ام که کسی می آید

من خواب یک ستاره قرمز دیده ام

و پلک چشمم هی می پرد

و کفش هایم هی جفت می شوند

و کور شوم اگر دروغ بگویم


من خواب آن ستاره قرمز را

وقتی که خواب نبوده ام دیده ام

کسی می آید

کس دیگر، کسی بهتر

کسی که مثل هیچ کس نیست

و مثل آن کسی است که باید باشد...

و اسمش آن چنان که مادر

در اول و آخر نماز صدایش می کند

یا قاضی الحاجات است

و می تواند

تمام حرف های سخت کتاب کلاس سوم را

با چشم های بسته بخواند...

 

 من پله های پشت بام را جارو کرده ام

و شیشه های پنجره را هم شسته ام

کسی می آید...

من خواب دیده ام

 

(فروغ فرخزاد)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد